تالار گفتگوی تخصصی بلاکچین و رمزارزها

مراحل تکامل یک تریدر: 55 پله تا موفقیت

 

حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

متن زير يک متن خلاصه و ساده سازی شده از پله های طی شده توسط جان پايپر تا رسیدن به جائی كه اكنون در آن قرار دارد می باشد كه به نظر من تمامی تريدرها تقريبا همه اين پله ها و يا اكثريت آنها را بايد طی كنند تا به مرحله ای برسند كه بتوانند خود را تريدر بنامند.

  1. كنجكاوی ما باعث می شود تا راجع به بازار مطالعات و تحقیقات اولیه ای را انجام دهیم.
  2. يک يا دو كتاب و چند گزارش و مجله می خريم.
  3. چیزهایی از بازار كه به نظر هم دوست داشتنی می رسند شما را ترغیب به تحقیق می كنند.
  4. علاقه ای سطحی به بازار و تريدهای هر از گاهی و عموما از دست دادن پول و گاهی هم موفقیت های تصادفی را در اين مرحله تجربه می كنیم.
  5. عموما شكست های خود را فراموش كرده و به موفقیت های خود می بالیم و خودمان را تشويق و متقاعد می كنیم كه اگر اين تكنیک ها را ياد بگیريم به پايان راه رسیده و موفقیت های زيادی بدست خواهیم آورد.
  6. چارت های مخصوص به خودمان را كه احیانا بزرگتر از حد معمول هم هستند و چند انديكاتور هم روی آنها رسم شده برای خود تهیه می كنیم.
  7. روشی را برای ورود به بازار تهیه كرده و فكر می كنیم كه اين روش جز موفقیت چاره ديگری ندارد!
  8. به صورت فعالی معاملات خود را آغاز می كنیم.
  9. نتايج به ما گوشزد می كنند كه به همان سادگی كه فكر می كنیم نیست و چند نكته را بايستی مراعات كرد.
  10. به تريدهايمان ادامه می دهیم و نتايج (نسبتا بد) متفاوتی ايجاد می شوند ولی نه آنچنانكه علاقه ما را از بین ببرند.
  11. همچنان نتايج خوب را انتظار می كشیم.
  12. حجم معاملات و مبالغ درگیر در آنها افزايش می يابند.
  13. مطالعه و خواندن گزارشات ادامه می يابند اما اين ها جز به تنیدگی بیشتر اوضاع نمی انجامند. هنوز نمی دانیم كه چه بايد بخواهیم.
  14. نمره موفقیت ما بالنسبه خوب است اما كمبود مهارت های معاملاتی ما منجر به عدم بهره گیری و كسب سود شايسته از بازار می شود.
  15. بتدريج ترس از بازار در ذهن ما جای می گیرد ولي هنوز اندر خم يک كوچه ايم.
  16. به همان روال قبل معامله می كنیم و به تعداد زياد معامله كرده و از قانون معدل گیری گريزانیم. فقط موضوع مهم زمان است.
  17. يک سود بزرگ برای خود ثبت كرده و احساس اينكه همه چیز خوب پیش می رود در ما به اعتماد به نفس زياد از حد منجر می شود.
  18. يک ضرر بزرگ می كنیم. از نظر روانی مساله شروع به بزرگ شدن می كند.
  19. يک كامپیوتر می خريم و شروع به بررسی انديكاتورهای ديگر می كنیم.
  20. به ديگر بازارها و روش ها نیز سرک می كشیم. 
  21. بالاخره همه پول خود را از دست می دهیم.
  22. بوضوح می فهمیم كه به همان سادگی كه می بینیم نیست.
  23. به نظر می رسد كه به اين شیوه نمی توانیم ادامه دهیم.
  24. در می يابیم كه اطلاعات كافی براي كسانی كه می خواهند از اين بازار كسب درآمد كنند كافی نیست.
  25. برای پر كردن اين خلا سعی می كنیم كه يک سیستم گزارش نويسی ايجاد كرده تا چگونگی اوضاع را به ما بگويد.
  26. يک آنالیست را به همكاری دعوت می كنیم. توجه داشته باشید كه اين بدترين كاری است كه شما می كنید و بهترين كار آن است كه یک نفر تريدر را به كمک بطلبید.
  27. به تريد كردن ادامه می دهیم اما در سطوح پائین تر.
  28. گزارش نويسی روزانه را آغاز می كنیم كه يک موفقیت فوری محسوب می شود.
  29. تمام اينها نیازمند تحقیقات و مطالعات و آنالیزهای شخصی زيادی است اما باز هم هنوز بر ما روشن نیست كه تريد كردن يک امر ذهنی است و ساير مقولات بیرونی (شامل روشها، كامپیوترها و كارگزاران و... ) تقريبا همه نامربوط هستند، البته تا وقتیكه شما از نظر ذهنی آماده نباشید.
  30. ترس بر ما مستولی شده و هنوز هم شیوه خاصی نداريم.
  31. می فهمیم كه تريد منطقی بدون داشتن يک شیوه مناسب نتیجه ای جز ناكامی ندارد.
  32. بدنبال يک روش می گرديد.
  33. روش های موجود در بازار به نظرتان مناسب نیستند و شروع به طراحی يک روش مخصوص به خود می كنید.
  34. با روش خود شروع به تريد می كنیم كه البته كاری بس سخت است.
  35. ما به دلايل قانع كننده ای برای ضرر در تريدهای خود نمی رسیم (چیزی كه قبل از داشتن روش نیز به آن دچار بوديم) اما در می يابیم كه قبلا راجع به آن بررسی كرده ايم. جريانات درونی شما بكار می افتند.
  36. می فهمیم كه نكته اصلی در تريد كردن همانا ذهن ماست. حال می توانیم پیشرفت واقعی را شروع كنیم.
  37. شروع به تكمیل استراتژی خود كرده و با يک سايز مناسب تريد میكنیم.
  38. اما هنوز هم دچار ترس هستیم و اين به مساله بزرگی تبديل می شود. قبلا ياد گرفتیم كه كاهش ضررها ضروری است و اما بخش دوم (حفظ جريان سود ده) را با وجود ترس نمی توانیم به آن دست پیدا كنیم.
  39. به تريد كردن خود ادامه می دهیم و به خود امیدواريم كه خوب شود. بتدريج ترس رخت بر می بندد.
  40. ضربه بزرگ ديگری می خوريم.
  41. احساس بدی پیدا كرده و فكر می كنیم كه بهتر است تسلیم شويم و يا شايد بهتر بود همان مرتبه اول و چند سال پیش كه برای اولین بار كال مارجین شديم تسلیم می شديم.
  42. به تريد خود ادامه داده و سعی می كنیم كه از اعتماد به نفس زيادی پرهیز كنیم. خودمان را به سیستم مديريت استرس مسلح كرده و به زودی ياد می گیريم كه مراقبه كنیم (چیزی كه برای هر تريدری ضروری است) و در می يابیم كه همیشه متواضع بوده و مانند ظرف خالی باشیم. اگر شما از خودتان پر باشید جائی براي يادگیری باقی نمی گذاريد.
  43. يک تريدر ديگر را به عنوان راهنما انتخاب كرده و او نیز يک روش را به شما معرفی می كند كه بلافاصله مورد پسند شما واقع شده و علت آن هم وضعیت مناسب ذهنی شماست.
  44. سیستم خودمان را می سازيم و آنرا توسعه داده كه منجر به بهتر شدن نتايج و وضعیت ذهنی ما می شود. ديگر ترس مساله مهمی نیست.
  45. تصمیم به ملاقات با يک مربی روانشناس معاملات می گیريم.
  46. سود بزرگی را به دلیل اجازه دادن به جريان سود ده در يک معامله به ثبت می رسانیم. ما همان كاری را می كنیم كه هر تريدر موفقی انجام می دهد. آيا دوباره هم اين ترفند را می توانیم بكار ببنديم؟
  47. شروع به دور شدن از ترس و رسیدن به مرحله ريسک محوری می كنیم.
  48. می فهمیم كه وضعیت ذهنی همه چیز است و آرامش داشتن امری حیاتی است و باز هم سايز پوزيشن های خود را كم می كنیم.
  49. چند روزی را با گروه معاملاتی مربی روانشناس خود بسر می بريم.
  50. شروع به سود كردن با روش پايدار می كنیم.
  51. باز كمی به خودمان غره می شويم! اما اين بارمی فهمیم كه اشتباه كرده و با ضرر كمی آنرا محدود می كنیم و باز به خودمان يادآوری می كنیم كه متواضع بمانیم.
  52. بعضا به صورت ناخودآگاه تريد می كنیم. در اين كار داريم حرفه ای می شويم.
  53. می دانیم كه چالشهای زيادی پیشرو داريم اما با اعتماد به نفس آنها را رفع می كنیم.
  54. متوقف كردن پول يک مساله می شود. حقیقتا ما در يک دنیای پر از فراوانی زندگی می كنیم.
  55. در می بابیم كه زندگی ما بواسطه تريد كردن بهتر شده و در بسیاری از زمینه های زندگی به خواسته هايمان می رسیم.

   
نقل‌قول
    سبد خرید