تالار گفتگوی تخصصی بلاکچین و رمزارزها

[مهم] مبانی مدیریت سرمایه

صفحه 2 / 2
 

حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس پانزدهم : بهینه سازی حجم معامله

بهینه سازی دارای اهدافی است كه بايد حدود را نیز در نظر بگیرد، مثلا ما نمی توانیم بلند پروازی كنیم و بگوئیم می خواهیم حجم پوزيشن را 100 برابر كنیم ولی ضرر 0 باشد، می بايست پارامترهای قابل تنظیم روش های مديريت سرمايه را طوری مقدار دهی كنیم كه در اكثريت مواقع خوب باشد و نه در يک بازه خاص.

منظور از بهینه سازی حجم پوزيشن ها اين است كه سعی كنیم حجم پوزيشن های برنده را همواره افزايش دهیم و حجم پوزيشن های بازنده را يا كاهش دهیم و يا ثابت نگاه داريم كه در نهايت باعث میشود نرخ سودآوری افزايش يابد و از طرفی میزان ضرر در حد قابل قبولی ثابت بماند.

در روش ريسک ثابت فرمولی برای بهینه كردن مقدار ريسک f تحت عنوان Optimal f وجود دارد كه تعمیم يافته فرمول كِلی Kelly می باشد:

f = ((B + 1) * P - 1) / B

در فرمول فوق B نسبت سود به ضرر پوزيشن و P درصد معاملات برنده می باشد. با توجه به فرمول فوق انتظار می رود حجم معاملات برنده همواره بیشتر از حجم معاملات بازنده باشد.

با همه اين تفاسیر استفاده از Optimal f شايد بهتر از استفاده از f ثابت كه با تحلیل مونته كارلو بهینه شده باشد نباشد. در روش نسبت ثابت نیز بهینه سازی برای پارامتر دلتا توسط تحلیل مونته كارلو انجام می شود به اين صورت كه مقدار دلتا هر بار برای نمونه معاملات آزمايش می شود و نرخ سود و ماكزيمم ضرر بررسی می شود، سپس دلتایی كه بیشترين سود را با كمترين ضرر در 95 درصد مواقع بوجود آورد انتخاب می شود.


   
پاسخنقل‌قول
حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس شانزدهم : مديريت هرمی

در اين درس با مفهوم مديريت هرمی (Pyramiding) آشنا می شويم. شايد برای خیلی ها سوال باشد كه آيا افزودن به حجم يک پوزيشن سودده جايز می باشد يا نه؟

مديريت هرمی يعنی چندين پوزيشن بر مبناي جهت يک پوزيشن گرفته شوند، پوزيشن مبنا پوزيشنی است كه در سود رفته و جهت بازار را نشان داده است، حال همینطور كه پوزيشن در سود میرود سرمايه اولیه و مارجین افزايش می يابد و امكان گرفتن پوزيشن های اضافی را میسر می سازد. مزيت اين روش بهره برداری مناسب از پتانسیل بازار در يک روند قوی و طولانی می باشد كه به سودآوری سیستم كمک شايانی می كند.

در اصل استفاده از اين مفهوم در همه سیستم ها مجاز نمی باشد و فقط سیستم هایی می توانند از آن بهره ببرند كه نسبت سود به ضرر پوزيشن های آنها عالی باشد و همچنین نقطه خروج مشخص و موثری داشته باشند، معمولا اين گونه سیستم ها روندهای بلند مدت را شكار مي كنند و ابزارهای قدرتمندی در تعیین ادامه داشتن روند و يا برگشت روند دارند. اگر مديريت ريسک به خوبی انجام نشود اين روش می تواند نابود كننده باشد، پس هنگامی كه قرار است به حجم پوزيشن سودده افزوده شود می بايست ريسک مجموع پوزيشن ها محاسبه شود و نقطه خروج بر اساس آن ريسک به صورت دقیق مشخص شود.

محل های افزايش حجم مي بايست به صورت منطقی مشخص شوند، ممكن است اين محل ها با در نظر گرفتن فاصله ای ثابت مشخص شوند كه می بايست از قبل در استراتژی تست شده باشند. حجم پوزيشن های بعدی در مديريت هرمی استاندارد هر بار نصف می شود، مثلا اگر پوزيشن مبنا 10 هزار دلار باشد، پوزيشن دوم 5 هزار دلار، پوزيشن سوم 2500 دلار، پوزيشن چهارم 1250 دلار و... گرفته می شوند.

نوع دوم مديريت هرمی، مديريت هرمی يكنواخت می باشد، در اين روش هر بار به اندازه حجم پوزيشن مبنا پوزيشن های بعدی گرفته می شوند، مطمئنا اين روش در حساب های بزرگ بیشتر كاربرد دارد، اين روش ريسک بیشتر و از طرفی سود بیشتری را به همراه دارد.

نوع سوم مديريت هرمی، مديريت هرمی معكوس نامیده می شود، در اين روش حجم مبنا پائین ترين حجم ممكن در نظر گرفته می شود و حجم نهایی نیز از قبل مشخص می شود و تا رسیدن به حجم نهایی به حجم پوزيشن ها افزوده می شود، مثلا از قبل فرض می شود مجموع همه پوزيشن ها قرار است 20 هزار دلار شود، سپس از 500 دلار شروع كرده و در هر بار حجم دو برابر می شود. اين روش سود كمتری را به همراه خواهد داشت و از طرفی سرمايه كمتری را درگیر می كند.

نوع چهارم مديريت هرمی، مديريت هرمی ماكزيمم توان نامیده می شود، يعني پوزيشن بعدی به محض آماده شدن مارجین به اندازه سودهای حاصل شده گرفته می شود، در اين روش بیشترين سود ممكنه حاصل می شود و بدترين نسبت سود به ضرر را دارد، در اين روش می بایست نقطه خروج كاملا دقیق و حساب شده در نظر گرفته شود زيرا در غیر اين صورت يک فرمول مناسب جهت ورشكستگی سريع میباشد.


   
پاسخنقل‌قول
حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس هفدهم : وابستگی معاملات

در اين درس با موضوع وابستگی معاملات آشنا می شويم. وابستگی معاملات يعنی وابسته بودن نتیجه يک معامله به معامله قبل خود از لحاظ آماری، برای مثال در بعضی از سیستم ها معاملات برنده تمايل دارند كه از معاملات برنده قبل پیروی كنند و يا معاملات بازنده از معاملات بازنده قبل.

هنگامی كه بردها از بردهای و يا باخت ها از باخت های قبل پیروی كنند اصطلاحا می گوئیم معاملات نسبت به هم وابستگی مثبت دارند: Positive Dependency

هنگامی كه بردها از باخت های قبل و يا باخت ها از بردهای قبل پیروی كنند اصطلاحا می گوئیم معاملات نسبت به هم وابستگی منفی دارند: Negative Dependency

برای تشخیص اين موضوع از آزمون رديف ها (runs test) استفاده می شود كه نتیجه آن را با علامت Z نمايش می دهند.

فرمول وابستگی معاملات :

[ (Z = [ N * (R-0.5) - P ] / Sqrt( [ P * (P-N) / (N-1) ] )

P = 2*W*L

در فرمول فوق W تعداد بردها و L تعداد باخت ها و N تعداد معاملات و R تعداد رديف هاست.

_ _+_ _ _++++_++_ _ _+++

اگر نمادهای + و _ فوق را به عنوان نتايج يک سری معاملات فرضی در نظر بگیريم آنگاه پارامترهای فرمول وابستگی معاملات به صورت زير مقدار دهی می شوند :

N = 19
W = 10
L = 9
P = 180
R = 8
Z = - 0.935

در كل علامت منفی برای Z به عنوان وابستگی مثبت معنی می شود و علامت مثبت براي Z به عنوان وابستگی منفی، ولی به استناد تابع توزيع نرمال استاندارد اگر مقدار Z بین اعداد منفی 2 و منفی 3 باشد آنگاه می گوئیم به احتمال 95 درصد و بیشتر معاملات دارای وابستگی مثبت و اگر Z بین اعداد 2 و 3 باشد آنگاه می گوئیم به احتمال 95 درصد و بیشتر معاملات دارای وابستگی منفی می باشند. مطمئنا برای معنی دار بودن اين تست می بايست تعداد معاملات زياد باشند و در بازه های كوچک نمی توان در اين مورد قضاوت صحیحی انجام داد.

حال اگر معاملات دارای وابستگی شديد بودند می توان از اين دانش استفاده نمود و شروع معاملات ضررده را كه احتمال وقوع آنها بعد از معاملات گذشته می رود شناسائی نمود. معمولا سیستم هایی كه دارای معاملات مستقل از هم می باشند و امید رياضی آنها مثبت است بهتر می باشند.


   
پاسخنقل‌قول
حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس هجدهم : تكنیک استفاده از منحنی سرمايه

يكی از تكنیک های مديريت سرمايه اصلاح حجم معامله بر اساس منحنی سرمايه می باشد. منظور از منحنی سرمايه نموداری است كه بر اساس معاملات بسته شده بر محور زمان رسم شده است، يعنی محور عمودی نشانگر سود و زيان بر اساس دلار و محور افقی نشانگر زمان می باشد. مزيت به كار بردن اين تكنیک در كاهش دوره های ضرر هم از لحاظ دلاری و هم از لحاظ تعدادی می باشد و بنابراين باعث افزايش دوره های سود می شود.

بدين منظور می بايست معاملات گذشته مد نظر قرار گیرند تا بتوان سود و ضرر جاری را نسبت به تحلیل منحنی معاملات بررسی نمود و پس از بدست آوردن معیار مناسب به كاهش يا افزايش حجم معاملات و يا توقف و ادامه دادن معاملات اقدام نمود. مثلا از معاملات گذشته می توان میانگین گرفت و از تكنیک تقاطع میانگین های متحرک استفاده نمود، بطور مثال هرگاه میانگین 3 معامله بسته شده قبل از میانگین 8 معامله بسته شده قبل بیشتر شد می توان به حجم معاملات افزود و يا اگر انجام معاملات متوقف شده بود دوباره انجام معاملات را از سر گرفت و همینطور بر عكس وقتی میانگین 3 معامله بسته شده قبل از میانگین 8 معامله بسته شده قبل كمتر شد می توان از حجم معاملات كاست و يا انجام معاملات را متوقف نمود.

در اصل هر تحلیلی كه برای چارت ارزها موثر باشد می تواند در نمودار سرمايه نیز موثر باشد با اين تفاوت كه ما بر روی اطلاعات ايجاد شده چارت ارزها كنترلی نداريم اما می توانیم بر روی نمودار سرمايه خودمان كنترلی نسبی داشته باشیم و سعی كنیم آن را طوری كه دوست داريم بوجود آوريم.

استفاده از اين تكنیک نیز بستگی به انتخاب استراتژی دارد، مثلا اگر يک استراتژی داريم كه در ناحیه های كم تحرک بازار دچار ضررهای متوالی می شود می توان بعد از وقوع يک ضرر آن را نسبت به نمودار منحنی بررسی نمود و اگر آن ضرر در حال تخريب نمودار بود از انجام معاملات خودداری نمود و معاملات بعدی را به صورت فرضی انجام داد تا دوباره يک معامله سودده دستور ادامه دادن معاملات را صادر كند.

تحلیل های آماری و هندسی متنوعی می توان برای نمودار سرمايه در نظر گرفت كه از بحث مبانی مديريت سرمايه خارج می شوند و لذا دوستان علاقه مند می توانند در كتابها و سايت های مختلف آنها را پیگیری نمايند.


   
پاسخنقل‌قول
حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس نوزدهم : روش مقايسه نتايج دو سیستم

در امر مقايسه دو سیستم با امید رياضی مثبت اصلی ترين پارامترها به ترتیب عبارتند از :

  1. ماكزيمم افت (ماكزيمم ضررهای پشت سر هم): اين پارامتر می بايست كمینه باشد و مناسب ترين مقدار برای آن افت های زير ١۵ درصد می باشد.
  2. ضريب سودآوری (Profit Factor): هر چه بیشتر باشد قدرت سودآوری سیستم بیشتر است.
  3. نسبت سود به زمان طی شده (نرخ بازگشت سرمايه): میزان سود كسب شده تقسیم بر تعداد روزها
  4. نسبت سود به سرمايه اولیه: میزان سود كسب شده تقسیم بر سرمايه اولیه

 

قبل از تفحص در مورد انتخاب استراتژی و روش مديريت سرمايه و مقايسه آنها می بايست گام های زير را طی نمود:

  1. تعیین اهداف و محدوديت های سرمايه گذاری
  2. ايجاد انتظارات معقول از تركیب استراتژی و مدل مديريت سرمايه

 

پاسخ دادن به سوالات زير شما را هنگام مقايسه سیستم ها و انتخاب مناسب ياری می كند :

  1. از دست دادن چند درصد حساب برای شما راحت است؟
  2. از دست دادن چه مقدار سرمايه در هر معامله برای شما راحت است؟
  3. در چه مدت زمان چه میزان سود می خواهید؟

 

اگر قصد داشته باشید يک مدير سرمايه حرفه ای شويد كافیست به شما يک استراتژی معمولی بدهند و نیاز نیست به دنبال بهترين استراتژی باشید زيرا با قابلیت هایی كه داريد می توانید به راحتی از آن سود مورد نظرتان را كسب كنید.


   
پاسخنقل‌قول
حامد ریحانی
Illustrious Member Admin
عضو شده: 3 سال قبل
ارسال‌: 629
شروع کننده موضوع  

درس بیستم : پارامترهای آماری مهم

هنگامی كه روش مديريت سرمايه مناسب را انتخاب نموديد و با آن شروع به انجام معاملات كرديد می بايست همواره پارامترهای آماری زير را بعد از انجام تعداد معاملات لازم (حداقل به تعداد قوانین و محدوديت های سیستم) بررسی نمائید تا بتوانید هر گونه تغییری در روند سوددهی سیستم را شناسايی كنید و اگر نیاز به تغییرات بود آنها را اعمال نمائید.

  1. سود ناخالص
  2. ضرر ناخالص
  3. ماكزيمم افت
  4. ضريب سودآوری
  5. بیشترين سود در معامله
  6. بیشترين ضرر در معامله
  7. سودهای متوالی چه از لحاظ دلاری و چه از لحاظ تعدادی
  8. ضررهای متوالی چه از لحاظ دلاری و چه از لحاظ تعدادی
  9. تعداد معاملات
  10. تعداد بردها
  11. تعداد باخت ها
  12. میانگین سود و ضرر در هر معامله: سود خالص تقسیم بر تعداد معاملات می باشد.
  13. تعداد فروش ها
  14. تعداد خريد ها
  15. ضريب وابستگی معاملات

 

پارامتر های آنالیزی و آماری ديگری نیز وجود دارند كه دانستن آنها و توجه به آنها می تواند ديد دقیق تری نسبت به عملكرد سیستم بدهد، عنوان اين پارامترها فقط در اينجا ذكر می شود و پرداختن به آنها از حوصله اين بحث خارج است:

  1. میانگین هندسی معامله GHPR
  2. میانگین حسابی معامله AHPR
  3. نسبت شارپ Sharpe Ratio
  4. درآمد تركیبی Money Compounding
  5. ضريب همبستگی رگرسیون خطی LR. Linear Regression Correlation
  6. خطای استاندارد رگرسیون خطی LR Standard Error
  7. بیشترين گردش نامطلوب Maximum Adverse Excursion
  8. بیشترين گردش مطلوب Maximum Favorable Excursion

   
پاسخنقل‌قول
صفحه 2 / 2
    سبد خرید